English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3159 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Can I go earlier today, just as a special exception? U اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
They gave me permission by way of an exception ... U آنها به من استثنأ اجازه دادند ...
i am purposed to go U قصد دارم بروم
i am purposed to go U در نظر دارم بروم
I am thinding of going to Europe. U خیال دارم به اروپ؟ بروم
I am very busy today . U امروز خیلی کار دارم
iam impatient to go U دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
First come first served. U هرکس اول (زودتر ) بیاید زودتر کارش انجام می شود
as a special exception <adv.> U استثنأ
iam p to of knowing him U از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him U از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
as early aspossible U هر چه زودتر
earlier U زودتر
sooner U زودتر
as soon as possible U هر چه زودتر
junior U زودتر تازه تر
juniors U زودتر تازه تر
early as possible U هرچه زودتر
previously U زودتر اتفاق افتادن
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
You should have told me earlier. U باید زودتر به من می گفتی
he predeceased his son U زودتر از پسرش مرد
the volume that preceded U جلدی که زودتر یاجلوتر منتشر شد
prematureness U نابهنگامی زودتر از موقع بودن
whichever is the sooner U هر کدام که زودتر رخ بدهد [قانون]
shake a leg <idiom> U تکان بخوری ،زودتر راه رفتن
to arrive in good time U خیلی زودتر از وقت ملاقات رسیدن
let me go U بروم
it fell to my lot to go U من شد که بروم
early bird catches the worm <idiom> U هرکسی زودتر بیداربشود بیشتر بدست میآورد
first come, first served <idiom> U هرکی زودتر بیاد اول نوبت اوست
flat U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flattest U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
clearance U اجازه ترخیص اجازه نامه
iam d. to go U مایلم بروم
i ougth to go U باید بروم
i ought to go U باید بروم
it fell to my lot to go U قرار شد من بروم
i must go U باید بروم
let me go U بگذار بروم
i can go U میتوانم بروم
i will go U که بروم میروم
iam a to go U میترسم بروم
i made up my mind to go U بر ان شدم که بروم
brown major U براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
he insisted on me to go U اصرار کرد که بروم
in order that i may go U برای اینکه بروم
I must leave at once. باید فورا بروم.
i am reluctant to go U میل ندارم بروم
he gave me a sign to go U اشاره کرد که بروم
i am bend on going U مصمم هستم بروم
i agreed to go U حاضر شدم بروم
How do I get to this place / this address? U چطور می تونم به ... بروم؟
How do I get to ... ? چطور می تونم به ... بروم؟
byzantine U وابسته بروم شرقی
i am unwilling to go U راضی نیستم بروم
i am unwilling to go U مایل نیستم بروم
shall i go? U ایا باید بروم
I have no place (nowhere) to go. U جایی ندارم بروم
She asked me in (inside the house). U تعارفم کرد بروم بو
i may go U ممکن است بروم
i made up my mind to go U نصمیم گرفتم که بروم
He advised (urged) me to go. U به من توصیه کرد که بروم
I must be going now. U الان دیگه باید بروم
may i go yes you may U ایا ممکن است من بروم
I wI'll be damned if I ll go . U لعنت برمن اگه بروم
i have no other place to go U جای دیگری ندارم که بروم
i had barely time to get out U همینقدروقت داشتم که بیرون بروم
emulation U رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
lead U پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
leads U پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
You wont catch me going to his house . U غلط می کنم دیگه به منزلش بروم
Can I get there on foot? U آیا میتوانم تا آنجا پیاده بروم؟
I dont have time to go to the movies . U فرصت نمی کنم به سینما بروم
I have a short trip ahead. U قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
He arrived just as I was about to go . U درست موقعیکه می خواستم بروم او آمد
How do I get to city center? U چطور میتوانم به مرکز شهر بروم؟
toad eater U امروز
to day U امروز
this day U امروز
it is nowrooz to day U امروز
today U امروز
Now it is about time to head home! U الان وقتش رسیده به خانه برویم [بروم] !
Can I drive to the centre of town? U آیا می توانم تا مرکز شهر با ماشین بروم؟
Today me, tomarrow thee. <proverb> U امروز من,فردا تو .
he has no temperature to day U امروز تب ندارد
nowaday U مال امروز
today of all days U مخصوصا امروز
he wears a new suit to day U امروز جامه
this morning U امروز بامداد
there was no mail to day U امروز کاغذنداشتیم
this d. a week U یک هفته از امروز
This very day . U همین امروز
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
What is todays date ? U تاریخ امروز چیست ؟
A week from today U هفت روز پس از امروز
i have no work today U امروز کاری ندارم
Today I took laxatives. U امروز مسهل خورده ام.
He was not supposed to come today . U قرارنبود امروز بیاید
he is in to day U امروز در خانه است
this da y month U یک ماه دیگر از امروز
there was no mail to day U امروز پست نبود
What do you feel like having today? U امروز تو به چه اشتها داری؟
I need them today. من آنها را امروز میخواهم.
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea. U من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
i had half a mind to go U چندان مایل برفتن نبودم انقدر ها میل نداشتم بروم
never put off till tomorrow what may be done today <proverb> U کار امروز به فردا مفکن
Have you had a blowle movement today ? U شکمتان امروز کار کرده ؟
She wont show up today. U امروز پیدایش نمی شود
the press of modern life U فشارو نیازمندیهای زندگی امروز
Never put off tI'll tomorrow what you can do today . U کار امروز را به فردا نیانداز
He is in no condition (not fit)to work. U امروز خیلی سر حالم ( شنگول )
present maid prospective bride U دوشیزه امروز عروس فردا
I'll be at home today . U امروز منزل خواهم بود
Delays are dangerous. <proverb> U کار امروز به فردا مینداز.
My voice is not clear today. U صدایم امروز صاف نیست
romaika U رقص ملی یونان امروز
romaic U زبان بومی یونان امروز
I weighed myself today . U امروز خودم را کشیدم ( وزن کردم )
Today's weather is mild by comparison. U در مقایسه هوای امروز ملایم است.
To regain consciousness. to come to. U امروز حال وحوصله کارکردن ندارم
We wI'll be notified(informed)of the results today. U امروز جواب کار معلوم می شود
we had a heavy p to day U امروز نامههای بسیاری ازپست داشتیم
I'll get there when I get there. <proverb> U حالا امروز نه فردا [عجله ای ندارم]
do you want it done to day U ایا میخواهید امروز کرده شود
I am [will be] busy this afternoon . امروز بعد از ظهر وقت ندارم.
today of all days U از همه روزها امروز [باید باشد]
She was off hand with me today. U امروز بامن سر سنگین بود ( بی اعتنا ء )
We had a nice long walk today. U امروز یک پیاره روی حسابی کردیم
It is foul weather today . U امروز هوا خیلی گند است
It is a cool day today. U امروز هوا خنک کرده است
Dont leave off tI'll tomorrow what you can do today . U کار امروز به فردا مگذار (میفکن )
I am in an exuberant mood today . U امروز خیلی کیفم کوک است
Today is my lucky day. U امروز روز خوش بیاری من است
So what's today? U امروز چه خبر [تازه ای] است؟ [اصطلاح روزمره]
Does it have to be today (of all days)? U این حالا باید امروز باشد [از تمام روزها] ؟
It is due to be signed this afternoon . قرار است امروز بعد از ظهر به ا مضاء برسد .
piggybacking U استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
brown minor U براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
activities U روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
activity U روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
clamper U مداری که سطح سیگنال را از نوک اسکن کردن یا سایر وسایل ورودی به بیشترین حد محدود میکند زودتر از وقتی که به یک مقدار عددی تبدیل شود
This is important, not only today, but also and especially for the future. U این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است.
Never put off till tomorrow what maybe done today. <proverb> U آنچه امروز مىتوانى انجام دهى هرگز براى فردا مگذار.
I have a carton of cigarettes U من یک ... دارم.
close the door please U خواهش دارم
I'm in doubt about it. U من بهش شک دارم.
I agree. U قبول دارم.
own a house U خانهای دارم
i wish to stay here U میل دارم ...
I am standing by you . I am right behind you . U هوایت را دارم
I have a question. U من یک سئوال دارم.
I want to have a word with you . I want you . U کارت دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم
I have tobacco. من یک توتون دارم.
i intend to stay here U خیال دارم که ...
my a is 0 years U من 04سال دارم
it is in my recollection U یاد دارم
I have a headache. U من سر درد دارم.
I need my e U من دوست دارم
i maintain U عقیده دارم که ...
I'm in a hurry. من عجله دارم.
there is no time like the present <idiom> U سعدیا دی رفت و فردا همچنان معلوم نیست در میان این و آن فرصت شمار امروز را
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
i have a hunch that U بیم یافن ان دارم که ...
i have a silk rug Štoo U یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a suit to the shah U به شاه عرض دارم
I am in a great hurry . I am pressed for time . U خیلی عجله دارم
I have an appointment with the dentist. U با دندانساز قرار دارم
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
i am on the wrong side of 0 U من بیش از 05 سال دارم
i am reluctant to go U اکراه دارم از رفتن
i have a hunch that U سخت گمان دارم که
I am staying at the hotel. U در هتل منزل دارم.
I have a pain in my chest. U سینه درد دارم
I owe her a grudge U حق دارم که با اولج باشم
I am positive that ... U من اطمینان کامل دارم که ...
I am deae beat . I am tired out . U از خستگی دارم غش می کنم
i am famishing U از گرسنگی دارم می میرم
i stand to it that U جدا عقیده دارم که
I feel nauseated. U حالت تهوع دارم.
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
I have cigar U من یک سیگار برگ دارم.
i humbly request that U خواهش عاجزانه دارم که ...
i am busy at the moment U اکنون کار دارم
iam ill bested U موقعیت بدی دارم
i am rials in pocket U سه ریال در جیب دارم
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
i yearn for U ارزوی استراحت دارم
I am beginning to realize ( understand ) . U کم کم دارم متوجه می شوم
I feel like throwing up. <idiom> U دارم بالا میارم.
I believe in God. U من به خدا ایمان دارم.
I love her with my whole being . U با تمام وجود دوستش دارم
I have all kinds of problems. U هزار جور گرفتار ؟ دارم
i have worse to tell you U بدتر از این دارم که بشمابگویم
I have a date with my fiandee. U با نامزدم قرار ملاقات دارم
I am going on twenty. U دارم می روم توی 20سالگی ؟
I'll need a plot of land . U یک قطعه زمین لازم دارم
He owes me some money. U از او پول می خواهم (طلب دارم )
thank tou for that book U خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
I have to study U من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
Recent search history Forum search
1 just got to figure out where to headمعنی این عبارت چیست؟
1 want to have chat on video cam? i have a girlfriend, can she join us?
1I need a reference so I came in office on friday to ask you if you can be one of my reference.
1The guy I know him has the ability to ferret out the facts.
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1من نیاز به محبت دارم عشقم
1در حلقه ها و مدولها در درس جبر چه مفهومی دارد؟ Socle
2با درد بساز
2با درد بساز
1Cool... I just got back from working out. I did a bunch of squats and lunges lol I'm working on my big booty ;)
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com